جدول جو
جدول جو

معنی سات خش - جستجوی لغت در جدول جو

سات خش
زمان خوش یمن که شگون خوب داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
این لغت از توابع است و معنی آن خاش ریزه باشد. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(تِ مِ)
ناصرالدین ساتلمش، برادر امیر نوروز، امیر دلاور غازان است که بسال 696 هجری قمری بفرمان آن ایلخان جزو عده ای دیگر از کسان امیر نوروز کشته شد. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 261 و 264 و تاریخنامۀ هرات ص 421 شود. در تاریخ غازان ساتلمش کلجی یا کلحی، نائب و پیشکار امیر نوروز معرفی شده است. رجوع به تاریخ غازان ص 44 و 99 و 110 شود
امیر ساتلمش، از سرکردگان الوس جغتای است که بسال 667 هجری قمری از جانب شاهزاده براق مأمور جنگ با شمس الدین کرت و فتح هرات شد، رجوع به تاریخنامۀ هرات ص 311 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ مِ)
ستلمش. از سرکردگان امیر قرایوسف ترکمان قره قویونلو است که بفرمان آن امیر و بهمراه چندتن دیگر بسال 813 هجری قمری سلطان احمد جلایر را در بغداد بخبه هلاک کرد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 578 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ کَ دَ / دِ)
آنکه کمان سخت را بکشد. (آنندراج) :
تنی چندبگزید عیاروش
کماندار و سختی کش سخت کش.
نظامی.
، ستور که رام نباشد. که منقاد نباشد. سرکش:
ابلیس در جزیره تو برنشست
بر بی فسار سخت کش توسنش.
ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 228)
لغت نامه دهخدا
آنکه چیزی سخت (مانند کمان) را تواند کشید، زحمتکش. آنکه مردم را به سختی کشد
فرهنگ لغت هوشیار
زه و هر چیزی که به دشواری کشیده شود، آدم مقاوم و پایدار
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در ارتفاعات کلجاران کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی